سفارش تبلیغ
صبا ویژن

محضر ماه

ترجمه و شرح موجز چند روایت آموزنده از حضرت امام صادق علیه السلام با بیان شیوای رهبر معظم انقلاب

برای برادران مومن سنگ تمام بگذارید

حالا هم یک جور دیگری است. آن حکومت جائر در بسیاری جاها نیست اما باز می بینید در دایره بزرگتری، در سطح دنیا با شیعه مخالفند. با شیعه هم نه فقط به خاطر ولایت امیرالمومنین(ع) مخالفند بلکه به دلیل تعلیمات و خصوصیاتی که دارد. امروز فشارها ا نوع دیگری است. کنفرانس می‌گذارند، دانشمندانشان را جمع می کنند و می‌گویند ببینید این‌ها چگونه افرادی هستند!؟ این مقاومتشان از کجاست؟ این پیروی از روحانیت و...

 به نظر شما بهترین نکته از زندگی امام جعفر صادق علیه السلام برای زندگی امروزه ما چیست؟ مرور تاریخ، معرفی شاگردان، سخن از وضع آن دوران یا...؟ هرچند در ورای همه این امور درس‌های فراوانی برای اهل دقت موجود است ولی به نظر می‌رسد راحت ترین روش برای دانستن اینکه حضرت از شیعیان چه انتظاری دارد کلام گهربار آن امام همام و یگانه دوران است. همان امامی که دو پیشوا از چهار پیشوای اهل سنت به صورت مستقیم و دو تن به طور غیر مستقیم شاگردش بودند. عالمی که ابوحنیفه درباره حضرت می‌گوید: «لَولَا سَنَتان لَهَلَکَ نَعمان» یعنی اگر آن دو سال شاگردی نزد حضرت صادق(ع) نبود ابوحنیفه هلاک می‌شد! حال که پیشوایان اهل سنت در برابر موسس مکتب جعفری زانوی ادب بر زمین زده اند چرا ما از این دریای بی کران بی بهره باشیم؟

برای گفتن از آنچه امام از ما می‌خواهد هم باید حدیث شناس باشی و هم فقیه. تا اول بدانی حدیث صحیح است یا نه و بعد مفهوم و عمق کلام حضرت را دریابی. لذا به سراغ خلاصه بیانات مقام معظم رهبری رفتیم. معظم له در ابتدای دروس خارج فقه، خود را ملزم به بیان روایت و شرح مختصر آن می‌دانند و توضیحات موجز و بسیار گرانبهایی نیز در این رابطه ایراد می‌فرمایند. به همین منظور خلاصه ای از چند روایت مطرح شده در دروس ابتدایی سال جاری را در ذیل می آوریم. (تمامی توضیحات و ترجمه‌ها مربوط به بیانات رهبر معظم انقلاب است که به صورت خلاصه از بین بیانات ایشان آورده ‌شده است. ضمناً در بعضی موارد نقل به مضمون شده است)

علت مخالفت استکبار با شیعیان

عن الصادق علیه السّلام: «أیّما رجل من أصحابنا استعان به رجل من إخوانه فی حاجة فلم یبالغ فیها بکلّ جهده، فقد خان اللّه و رسوله و المؤمنین». قیل: ما تعنی بقولک: و المؤمنین؟ قال: «من لدن أمیر المؤمنین علیه السّلام إلى آخرهم»

وقتی در روایت می‌فرماید أصحابنا طبعاً منظور جریان شیعه است. إخوانه هم یعنی از همین جریان شیعه؛ این یک پیوند است بین شیعیان که از اهمیت فراوان هم برخوردار است. حضرت فرمود: هریک از اصحاب ما که برادرانشان از او استعانت (طلب یاری و کمک) می‌گیرد و این برادری که مورد استعانت واقع شده همه نیروی خود را به کار نبندد، فقد خان الله و رسوله و المومنین. (یعنی به خدا و رسول و مومنین خیانت کرده است.) یکی از اصحاب سوال کرد: خیانت به مومنین یعنی چه؟ و حضرت فرمود: منظور ما هستیم.

این البته مربوط است به آن دوران که حکومت جبار پلیدی که ضد شیعه است سر کار بود. یک عده مومنینی هم هستند که در حجاز و عراق و ایران و... پراکنده اند. حضرت می‌خواهد اینها را با هم پیوند بزند. لکن از این می‌شود یک ملاک بزرگ را فهمید، یعنی روایت مربوط است به آن وقتی که کثرة عدوّنا و قلّة عددنا (یعنی عده دشمنان زیاد و دوستان کم است). حالا هم یک جور دیگری است. آن حکومت جائر در بسیاری جاها نیست اما باز می بینید در دایره بزرگتری، در سطح دنیا با شیعه مخالفند. با شیعه هم نه فقط به خاطر ولایت امیرالمومنین(ع) مخالفند بلکه به دلیل تعلیمات و خصوصیاتی که دارد. امروز فشارها ا نوع دیگری است. کنفرانس می‌گذارند، دانشمندانشان را جمع می کنند و می‌گویند ببینید این‌ها چگونه افرادی هستند!؟ این مقاومتشان از کجاست؟ این پیروی از روحانیت و... ملاک برای این حکم را نیز به روشنی می توان از این روایت فهمید.

(11/2/91)

برای برادران مومن سنگ تمام بگذارید

عن الصادق علیه السّلام: «من مشى فی حاجة أخیه ثم لم یناصحه فیها، کان کمن خان اللّه تعالى و رسوله صلّى اللّه علیه و آله و سلّم، و کان اللّه خصمه»

روایت اخلاقی مهمی است. در راه پاسخ به برادر مؤمن حرکت می کند لکن خیرخواهی برای برادر مومنش نمی‌کند. مثلاً شما خانه ای می خواهید و او می رود دنبال خانه ولی آن ملاحظاتی را که برای خودش در نظر می‌گیرد، رعایت نمی کند. این چنین خیانتی، خیانت به خدا و رسولش است!

حالا پس بگوییم که دیگر اصلاً خدمت به برادران مومن را نپذیریم؟ نه! این یک تکلیف اخلاقی است. لکن با مناصحه (یعنی همه نیروی خود را در نصیحت بکار بگیرد) باید برای برادر مومن سنگ تمام گذاشت. (10/2/91)

ما به نعمت‌ها توجه نداریم

عن الصادق علیه السّلام: «تجنّبوا المنى، فإنها تذهب بهجة ما خوّلتم، و تستصغرون بها مواهب اللّه جلّ و عزّ عندکم، و تعقبکم الحسرات فیما وهّمتم به أنفسکم»

المنی جمع منیه به معنی آرزوست. می‌فرماید اجتناب کنید از آرزوها. خب آرزو یک امر اختیاری نیست، قهری است. در دل خود چیزهایی می خواهد، چه اشیاء مادی چه معنوی، می خواهد اینها را بدست آورد. آنچه در مقام عمل از آن نهی شده پروراندن آن است. این که آن را بپروراند به گونه ای که فضای قلب او را بگیرد.

نکته دیگر اینکه مراد از منیه و آرزو، آرزوهای شخصی است. کما اینکه در امر دنیا هم همین طور است، دنیای شخصی شما و همینطور مسائل مادی. اما اگر آرزو کنید کشور به مقام علمی و جایگاه رفیع در دنیا برسانید این چیز خوبی است.

(در ادامه روایت می‌فرماید) فإنها تذهب البهجة ... آن زیبایی و طراوتی که در داشته های شماست، آن را از شما می گیرد. وقتی آرزوهای دور و دراز داشتید از آنچه دارید غفلت می کنید. نعمتها در چشم شما تحقیر و کوچک می شود. بعد هم که به آن آرزوها دست پیدا نکردید، آرزوهایی که نفستان را درباره آنها دچار توهم کرده بودید، آن وقت حسرت می خورید. نگاه کنیم به نعمت هایی که خدای متعال به ما داده است. مثلاً شما می توانید غذا بخورید، می توانید هضم کنید، می توانید دفع کنید و... اینها خیلی نعم بزرگی است. در نفس کشیدن مشکل دارید؟ بعضی در همین ها مشکل دارند. وقتی نداشته باشی می فهمی چقدر اهمیت دارد. ما اصلاً اطلاع نداریم، به نعمت‌ها توجه نداریم. توجه کنیم به این نعمت‌ها و بر هر نعمتی شکری واجب. (حضرت آقا در این بخش از بیاناتشان توضیحات جالبی درباره نحوه حرکت انگشتانشان بعد از جانبازی بیان فرمودند که چطور مرحله به مرحله آنها را به حرکت در اورده اند و سپس به همین نعمت حرکت انگشتان و ارزش آن اشاره نمودند. البته چون این بخش از کلام معظم له به نگارش در نیامده بود از ذکر آن خودداری نمودیم.) (26/2/91)

شکایت هم اندازه دارد!

عن الصادق علیه السّلام: «إنّ العبد لیکون مظلوما، فما یزال یدعو حتى یکون ظالما»

گاهی یک بنده ای از بندگان خداوند خودش را تبدیل به ظالم می‌کند. اما به چه شکل؟ با دعا! مرحوم فیض کاشانی در ذیل این روایت می‌فرمایند که اینقدر نفرین و دعا می‌کند بر علیه شخص دیگر که حالا او تبدیل می‌شود به ظالم. خب حالا کسی به تو ظلم کرده، تو هم نفرین می‌کنی ولی نه آنقدر که خودت به او ظلم کنی! یک نکته هم مشخص می‌شود که ظلم فقط در خارج نیست. (در درون و ذهن ما در قالب دعا و نفرین هم ظلم هست) مواظب باشیم، دعا کردن نزد خداوند، شکایت کردن نزد او اندازه ای دارد. سند این روایت هم سند صحیحه ای است. (21/1/91)

هرچه کنی به خود کنی!

عن الصادق علیه السّلام: «أما إنّه ما ظفر أحد بخیر من ظفر بالظلم، أما إنّ المظلوم یأخذ من دین الظالم أکثر ممّا یأخذ الظالم من مال المظلوم» ثم قال: «من یفعل الشرّ بالناس فلا ینکر الشرّ إذا فعل به، أما إنّه إنّما یحصد ابن آدم ما یزرع، و لیس یحصد أحد من المرّ حلوا، و من الحلو مرا»

کسی که بوسیله ظلم چیزی بدست آورده در واقع چیزی بدست نیاورده است! خیال می‌کند این مال، این وجهه و این دستاوردی است برای او ولی اشتباه می‌کند. حالا اینجا مال را فرمودند. (ولی شامل سایر دستاوردهای غیر مالی هم می‌شود) بله ظالم بوسیله ظلم، پولی بدست می‌آورد اما به همان مقدار یا بیشتر از آن، دین خودش را از دست می‌دهد. آن سود در برابر این زیان چیزی نیست. آن کسی که برای دیگران شری درست می‌کند نباید تعجب کند که شر و حادثه تلخی برایش بوجود آید. بنابراین فقط دینت را از دست نداده ای بلکه در همین دنیا هم مشکل درست می‌شود. (22/1/91)

پی نوشت:

1-     روایات از کتاب الشافی فی العقائد و الأخلاق و الأحکام؛ جلد اول، صفحات 719 و 724 هستند.


[ دوشنبه 91/6/20 ] [ 1:13 عصر ] [ علی تبریزی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 14
بازدید دیروز: 9
کل بازدیدها: 102619