سفارش تبلیغ
صبا ویژن

محضر ماه
«وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُوْلَـئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»
 
باید از میان شما، گروهى، [مردم را] به نیکى دعوت کنند و به کار شایسته وادارند و از زشتى باز دارند و آنان همان رستگارانند. (سورهی آل عمران، آیهی 104) 
در آیات بسیاری از قرآن مجید به طور مستقیم و غیرمستقیم به مسألهی امر به معروف و نهی از منکر اشاره شده است تا آن جا که شرط این که مسلمانان «خیر أمة» بهترین امت شمرده شوند را موضوع امر به معروف میداند. یعنی اگر این مسأله از بین مسلمانان رخت بربندد دیگر از آنها به بهترین امتها یاد نمیشود.
 
نکتهای که از اهمیّت فراوانی برخوردار است و اغلب اوقات به دست فراموشی سپرده میشود این است که تا سخن از امر به معروف و نهی از منکر به میان میآید وجه غالب و سادهتر آن یعنی امر و نهی زبانی مورد توجه قرار میگیرد غافل از اینکه توصیه با زبان پس از عمل به همان اوامر و نواهی توسط آمر یا ناهی است که اثر بخش خواهد بود وگرنه یا نتیجهی معکوس دارد یا در خوش بینانهترین حالت، بسیار کم اثر است. آن چه بسیار حایز اهمیّت و کمتر به آن پرداخته میشود، مسألهی امر به معروف و نهی از منکر با غیر از زبان است، چیزی که اهل بیت(علیهالسلام) نیز به آن سفارش نمودهاند.
 
در همین زمینه رهبر معظم انقلاب در ابتدای یکی از جلسات درس خود ضمن بیان روایتی از امام جعفر صادق(علیهالسلام) به نکاتی دربارهی وظایف عالمان دینی و راههای اثربخش بودن دعوت به خیر اشاره نمودند:
 
فی الکافی عن الصّادق (علیه السلام) کُونُوا دُعاةَ النّاس بِالخَیر بِغَیرِ أَلسِنَتِکُم لِیروا مِنکُمُ الإِجتِهاد و الصِّدق و الوَرَع. 
دعوت کنندهی مردم به خیر باشید از راهی غیر از راه زبان. تأثیر زبان، تأثیر زیادی است لکن آنچه از زبان تأثیرش بیشتر است، عمل است. مردم را با عمل خودتان به خیر دعوت کنید. باید مردم اولاً اجتهاد را، یعنی تلاش و کوشش و جدّ و جهد را ببینند. این تلاش، گاهی تلاش علمی و گاهی تلاش خدماتی به مردم است، گاهی تلاش تبلیغ دین است. انواع و اقسام تلاشهای در راه خدا را شامل میشود. این را مردم ببینند.
 
یکی از حیلهها و ترفندهای رژیم طاغوت از دورهی رضاخان این بود که اینطور وانمود کنند به طبقهی جوان کشور در آن روز که تازه داشتند وارد وادیهای روشنفکری میشدند که طبقهی علما آدمهای بیکارهای هستند. این را ما دیده بودیم. در ذهنیّت عمیق بسیاری از جوانان و تحصیل کردههای آن روزها که اصلاً باورشان این بود، میگفتند: اهل علم چه کار میکنند؟ روحانیون چه کار میکنند؟ این طور وانمود شده بود که اینها هیچ کار نمیکنند. این خیلی تأثیر منفی دارد. حال اگر در نقطهی مقابل مردم ببینند اینها دارند تلاش میکنند، شب و روز ندارند، زحمت میکشند، کار میکنند، اجتهاد یعنی این. باید مردم در شما اجتهاد، تلاش و جدّ و جهد را ببینند. این را که دیدند، آن وقت طبعاً در دل به حقانیّت این راه تصدیق و اذعان میکنند.
 
راهی که این مجموعه و این قشر دنبالش هستند یکی هم راستی است. ببینند که شما راست میگویید، ظاهر و باطنتان یکی است. همان چیزی که میگویید، همان را میپیمایید و عمل میکنید. در قرآن کلمهی صادقین و صدق چه قدر تکرار شده است «کونوا مع الصّادقین» صادقین کسانیاند که آن چه وعده میدهند، در آن صادقاند. فریب در کارشان نیست. با مردم خدعه نمیکنند.
 
«والورع» ورع یعنی اجتناب از گناه، ببینید که اهل اجتناب از گناه هستید. آدم با ورع ممکن است گاهی هم مبتلای به گناه بشود. مثل کسی که در یک راه یخ زده یا لجن آلودهای حرکت میکند، خیلی سعی میکند و مواظب است که نلغزد. ولی به هر حال ممکن است پایش بلغزد و بیفتد «إلّا اللَّمَم»  اما باید بنایش بر این باشد که گناه نکند. این را باید مردم از شما احساس کنند و ببینند. اگر این شد، دعوت مردم به خیر از بهترین راهش خواهد شد.
(این بیانات در آغاز درس خارج فقه مقام معظم رهبری در تاریخ 15/11/1387 بیان گردیدند.)

[ شنبه 90/6/26 ] [ 1:43 عصر ] [ علی تبریزی ] [ نظرات () ]
فی الکافی عن الصادق(علیهالسلام): قِیلَ لَهُ: ما حَدُّ حُسنِ الخُلق؟ قال(علیهالسلام): تَلینُ جَناحک و تَطیبُ کَلامَک و تلقی أخاک بِبِشرٍ حَسَنٍ. (1)
این که در روایت و توصیههای متعدد از ائمه(علیهمالسلام) راجع به حسن خلق سخن رفته است، اندازهاش چیست؟ حضرت سه خصوصیت را ذکر فرمودند:
 1- کنار آمدن با افراد. «لین جناح» کنایه از تواضع و همراهی و با کسی کنار آمدن است «و إن جنحوا للسّلم فاجنح لها و توکّل علی الله» (2) یعنی اگر آنها کوتاه آمدند و حاضر برای صلح شدند تو هم کوتاه بیا. پس «لین جناح»، نرم کردن پهلو یا بال، کنایه است از کوتاه آمدن، کنار آمدن با افراد. در برخورد با افراد با تواضع، با همراهی، با سازش، با کنار آمدن برخورد کن.
 2- کلام خود را پاکیزه کنی. یعنی در حرف زدن با افراد، تعبیرات مؤدبانه، خوب و پاکیزه به کار ببری. از زشتگویی و درشتگویی پرهیز کنی. پس هم در رفتار، رفتار متواضعانه و آرام بخش و همراهی کننده و توأم با سازگاری از خود نشان بدهی، هم در گفتار طوری حرف بزنی که زبان تو زبان نرم و مؤدبی باشد. تعبیر به «تطیب» شده است. پاکیزه بودن زبان که جامع همهی اینهاست.
 3- و چهرهی تو هم گشاده باشد. انسان با چهرهی گشاده، با زبان گرم و نرم، با رفتار صمیمانه، دوستانه و خاکسارانه با افراد برخورد کند. این معنای حسن خلق است. پس حسن خلق فقط به زبان نیست، به رفتار هم هست. به رفتار و زبان نیست، به چهره هم هست. یعنی انسان در چهرهی خود بِشر حَسن یعنی خوش رویی داشته باشد. با افراد با اخم و با چهرهی عبوس برخورد نکند. (3)
پینوشتها:
 1- الشافی، صفحه 564
 2- سورهی انفال، آیهی61؛ ترجمه: «اگر دشمنان به صلح و مسالمت تمایل داشتند تو نیز مایل به صلح باش و بر خدا توکل کن و کار خود را به خدا واگذار که او شنوا و دانا (به صلاح خلق) است.»خداوند اصلمدارا را حتی دربارهیمنافقاندریغ نکردهو در آیهای پساز امر بهمقاتلهبا منافقاندر کارزار جنگقایل بهاستثنا شدهو منافقانی را کهبین آنانو مسلمانانپیمانی استیا از جنگخستهشدهاند و تمایل بهصلحدارند، امر بهآتش بس بهاین دسته میدهد.
 3- روایت یاد شده به همراه توضیحات مقام معظم رهبری پیش از آغاز درس خارج فقه در تاریخ 17/11/87 بیان گردیدند.

[ یکشنبه 90/6/20 ] [ 12:3 عصر ] [ علی تبریزی ] [ نظرات () ]


.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 16
بازدید دیروز: 3
کل بازدیدها: 103587