سفارش تبلیغ
صبا ویژن

محضر ماه

 

با سلام خدمت همه دوستان

خواستم به اطلاع برسونم که إن شاء الله هر هفته یکشنبه ها مطلبی تحت عنوان "نصایح یار" و با محوریت احادیث مطرح شده در درس فقه آقا و توضیحات و پانوشت این بنده کم سواد در پایگاه خبری تحلیلی برهان کار میشه که امیدوارم برید و سر بزنید و بخونید و نظر بدید.

بحمدلله اولین جلسه از این مباحث اخلاقی روز 14 فروردین کار شد که بخشهایی از آن را می آوریم و برای مطالعه کامل به آدرس www.borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=700  رجوع نمایید.

نصایح یار/ زهد

 رهبر معظم انقلاب: «بعضی‌ها دنبال استاد اهل نفس می‌گردند غافل از این‌که شرط اول قدم، جدایی از گناهان فردی و اجتماعی است و اگر مزاحمی مانند گناه در دل باشد هیچ کپسول و ذکری اثر نمی‌کند.»

گروه فرهنگی-اجتماعی برهان؛ در پیچ و خم زندگی دنیا، اشتغال‌های روزمره، انسان‌ها را به روزمرگی دچار می‌کند و این باعث می‌شود تا مزرعه‌ی دل‌ها کم کم آن سبزی و طراوت خود را از دست بدهد و اگر به آن رسیدگی نشود به سرعت تبدیل به زمینی بایر و لم یزرع خواهد شد اما اگر مزرعه‌ی دل را هر از چند گاهی آبیاری کنیم نه تنها از طراوتش کاسته نمی‌شود بلکه بر تازگی‌اش افزوده نیز خواهد شد. اما چگونه؟ کلمات گهربار معصومین(علیهم‌السلام) هم‌چون بارانی مطهِّر ، دل‌های مرده‌ی ما را مطهَّر می‌کنند و چه بهتر که زود به زود به سراغ مزرعه‌مان برویم تا هر روز بر سبزی‌اش افزوده شود.

البته دو نکته‌ی بسیار حایز اهمیت را باید مد نظر قرار داد؛ نخست این‌که هر چه‌قدر هم این مزرعه را آبیاری کنیم ولی اگر علف‌های هرز را که همان گناهان‌اند حرس و ریشه کن ننماییم تلاشمان اثر چندانی نخواهد داشت.
 رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند: «بعضی‌ها دنبال استاد اهل نفس می‌گردند غافل از این‌که شرط اول قدم، جدایی از گناهان فردی و اجتماعی است و اگر مزاحمی مانند گناه در دل باشد هیچ کپسول و ذکری اثر نمی‌کند. برای همین فِرَق باطله (که) از گناهان دوری نمی‌کنند، فکر می‌کنند صِرف ذکر یا استاد که او از خودشان باطل‌تر است! اثر می‌کند.» (1)
 نکته‌ی دوم این‌که ....
 گام نخست، زندگی زاهدانه
 مقدمه
 آن‌هایی که شناخت صحیحی از دین اسلام ندارند می‌پندارند اسلام تشکیل شده از یک سری اعمال هم‌چون نماز، روزه و در بعضی زمان‌ها حج، زکات و خمس است. غافل از این‌که این اعمال هرچند جزو ضروریات دین به شمار می‌روند ولی تنها پوسته و لایه‌ی ظاهری‌اند و لایه‌ی باطنی و عمیق دین در درون انسان‌های مؤمن و دین‌دار نهفته است.
 رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند: «درباره‌ی عمل صالح غالباً ذهن متوجه به اعمال و جوارحی (2) مانند نماز و روزه می‌شود در حالی که امداد ایمان صرفاً به اعمال جوارحی نیست بلکه به اعمال جوانحی هم ارتباط پیدا می‌کند که آن عبارت است از صفات و فضایل نفسانی انسان، ایمان باید در آن‌ها اثر بگذارد...» (3)  ...
  حدیث مطرح شده توسط رهبر انقلاب به همراه توضیحات معظم له:
 فی الکافی عَن الصّادِقِ (ع): مَن زَهَدَ فِی الدُّنیا أَثبَتَ اللهُ الحِکمَةَ فِی قَلبِهِ وَ أَنطَقَ بِهَا لِسَانَهُ ، وَ بَصَّرَهُ عُیُوبَ الدُّنیا دَاءَها وَ دَوَاءَها ، وَ أَخرَجَهُ مِنَ الدُّنیا سالِماً إلی دَارِ السَّلام. (4)
 شرح حدیث:
 «زهد، به معنای بی‌رغبتی است. این بی‌رغبتی در آن‌جایی خود را نشان می‌دهد که امر دنیا با امر دین با یک‌دیگر تعارض پیدا کند. کسی که بی‌رغبت به دنیا است، دین را بر آن امر دنیوی مقدم می‌دارد. اما کسی که راغب به دنیاست، دنیا را مقدم می‌دارد. این عالی‌ترین مظهر رغبت به دنیاست. نقطه‌ی مقابلش هم زهد است. (5)
 در غیر موارد تعارض هم بی‌رغبتی به دنیا به معنای این است که انسان حرص نزند. مراد از دنیا این نیست که انسان به امور زندگی نپردازد. زهد به دنیا یعنی انسان برای خود چیزی را نخواهد. حرص نزند و الا آباد کردن زمین،‌ تنظیم زندگی و به سعادت رساندن انسان‌ها، رونق دادن به زندگی مردم،‌ این‌ها امور مطلوبی است. (6)
 شرع هم این‌ها را لازم و مطلوب دانسته است. دنیای شخص منی که زندگی می‌کنم به عنوان یک فرد،‌ حرص زدن، ‌دنبال کردن و همّ و غمّ خود را تحصیل این قرار دادن،‌ مطلوب نیست. از نظر شرع مقدس این همان چیزی است که رأس همه‌ی خطیئات شمرده شده است. نقطه‌ی مقابل آن، زهد و بی‌رغبتی است. اگر کسی در امر دنیا بی‌رغبتی نشان دهد و در دل بی‌رغبت باشد،‌ این آثار را خدای متعال برای او مترتب می‌کند که این بزرگ‌ترین نعمت و موهبت الهی است.
 ... (10)
 ******************************************************************************************
پی‌نوشت:
1- جلسه‌ی درس تاریخ 26/9/1386
2- اعمالی که به‌وسیله‌ی اعضا و جوارح انجام می‌شود و همان اعمال ظاهری مانند نماز هستند....
6- برای تبیین نگرش غلطی که نسبت به موضوع زهد در افکار مردم نقش بسته است داستان زیر را مثال می‌زنند: «روزی درویشی به دیدن عارفی رفت و دید که او بر روی تشکی مخملین در میان چادری زیبا که طناب‌هایش به گل میخ‌های طلایی گره خورده‌اند، نشسته است.درویش وقتی این‌ها را دید فریاد کشید: این چه وضعی است؟ من تعاریف زیادی از زهد و وارستگی شما شنیده‌ام اما با دیدن این همه تجملات، سرخورده شدم. عارف خنده‌ای کرد و گفت: بیا با هم همراه شویم. با گفتن این حرف عارف بلند شد و به دنبال درویش به راه افتاد. او حتی درنگ نکرد تا نعلینش را به پا کند. بعد از مدت کوتاهی، درویش اظهار ناراحتی کرد و گفت: من کشکول و تبرزینم را در چادر تو جا گذاشته‌ام. بدون آن‌ها چه کنم؟ کمی صبر کن تا بروم و آن‌ها را بیاورم. صوفی خندید و گفت: گل میخ‌های طلای چادر من در زمین فرو رفته‌اند، نه در دل من اما کشکول و تبرزین هنوز تو را تعقیب می‌کنند!؟» (مشابه این قضیه را درباره‌ی شیخ بهایی که نقل است از وضع مالی مناسبی نیز برخوردار بوده، آورده‌اند.)...
10- حدیث ذکر شده را مقام معظم رهبری در ابتدای جلسه‌ی درس تاریخ 21/7/1387 بیان نمودند.(*)

[ دوشنبه 90/1/15 ] [ 10:54 صبح ] [ علی تبریزی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 97
کل بازدیدها: 103670