محضر ماه | ||
رهبر انقلاب: « این همه توصیه به دعا برای حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) اینجا ثمرهاش روشن میشود. وقتی شما برای آن بزرگوار دعا میکنید، کشف کنید که ایشان هم شما را دعا میکنند. وقتی شما صلوات بر محمد و آل محمد میفرستید... بدانید آنها هم شما را دعا میکنند.»
از جمله مسایلی که ممکن است ذهن هر مسلمانی را به خود مشغول سازد این است که نظر اهل بیت عصمت و طهارت و خصوصاً وجود نازنین حضرت حجت بن الحسن (عج) دربارهی ما چیست؟ دیگر اینکه آیا آن بزرگواران به نسبت اعمال و رفتار ما نسبت به ما محبت دارند یا ملاک و معیار دیگری در کار است؟ اگر اینگونه باشد که شاید حضرت صاحب الزمان (عج) از خیلی از محبّینشان به خاطر اعمال ناپسند آنها متنفر باشند! در حالیکه مسلماً با توجه به مضامین روایی موجود و قطعی که از اهل بیت علیهم السلام به دست ما رسیده، آنها به شیعیان نظر لطف و محبت دارند، اما با چه معیاری؟ ثمرهی بحث این است که با دانستن معیار محبت ائمه و تلاش مضاعف در راه تحصیل آن، میتوانیم امیدوار باشیم که بیش از پیش مورد لطف و عنایت آن بزرگواران قرار خواهیم گرفت.
رهبر معظم انقلاب در ابتدای یکی از جلسات درس خارج فقه در اواخر سال گذشته روایت بسیار دلنشینی را بیان کردند و نکاتی مختصری نیز در ذیل آن مطرح نمودند که با مطالعه و عمل به آن قادر خواهیم بود، بیش از گذشته محبت اهل بیت علیهم السلام را درباره خویش خریداری نماییم إن شاء الله. متن روایت به همراه توضیحات معظم له:
فی الکافی، عن الحسن بن الجهم قال: قلت لابی الحسن (علیه السلام): لا تنسنی من الدعاء قال: و تعلم انی انساک؟! قال: فتفکرت فی نفسی و قلت: هو یدعو لشیعته و انا من شیعته، قلت: لا، لا تنسانی. قال: و کیف علمت بذلک؟ قلت: انی من شیعتک و انک تدعو لهم. قال: هل علمت بشیء غیر هذا؟ قلت: لا. قال: اذا اردت ان تعلم ما لک عندی فانظر الی ما لی عندک.(1)
حسن بن جهم میگوید: به حضرت موسی بن جعفر علیه السلام عرض کردم: ما را از دعا فراموش نفرمایید. فرمود: آیا فکر میکنی که تو را از دعا فراموش میکنم؟ آیا تصور تو اینست که من تو را دعا نمیکنم؟
با خودم فکر کردم که این بزرگوار برای شیعیانش دعا میکند، من هم که از شیعیانش هستم، پس برای من دعا میکند. لذا به حضرت عرض کردم: من فکر نمیکنم که شما ما را از دعا فراموش کنید.
رمود: از کجا فهمیدی که تو را از دعا فراموش نمیکنم؟ عرض کردم: من شیعهی شما هستم، شما هم برای شیعیانتان حتماً دعا میکنید، پس برای من هم دعا میکنید.
حضرت فرمود: آیا راه دیگری به نظرت میرسد که از آن کشف کنی من تو را دعا میکنم؟ گفتم: نه، راه دیگری به نظرم نمیرسد.
حضرت فرمود: هر وقت خواستی بفهمی که من دربارهی تو چگونه هستم، نگاه کن به وضع خودت، ببین من در دل تو چگونهام. به دل خودت مراجعه کن! ببین وضع من در دل تو چگونه است؟ از آن کشف کن که وضع تو هم در دل من به همان کیفیت است. یعنی اگر تو به من محبت میورزی، بدان که من هم به تو محبت میورزم. اگر من را دعا میکنی، بدان که من هم تو را دعا میکنم.
این همه توصیه به دعا برای حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) اینجا ثمرهاش روشن میشود. وقتی شما برای آن بزرگوار دعا میکنید، کشف کنید که ایشان هم شما را دعا میکنند. وقتی شما صلوات بر محمد و آل محمد میفرستید، که بهترین دعا برای این بزرگواران، همین طلب صلاة و رحمت و رضوان الهی برای آنهاست (2)، بدانید آنها هم شما را دعا میکنند.
در روایات دیگر در مورد دوستان است. همین که معروف است، میگویند "دل به راه دارد". اگر میخواهید بدانید دوستتان با شما چگونه است، ببینید شما با او چگونهاید. ارواح به هم متصلند. در مورد افراد عادی این معنا هست. لکن در مورد خصوص ائمه علیهم السلام خیلی واضح است. چون آنها قلبشان آیینه علم الهی است و در آن، همه آنچه در عالم وجود دارد، منعکس میشود. پس شما وقتی به او محبت میورزید، بدانید که او هم به شما محبت میورزد؛ یعنی این ارتباط، ارتباط متقابل است.
در صلوات مخصوص که مروی از حضرت حجت است، در عصر جمعه، چنین آمده است: اللهمّ أعطه فی نفسه و ذُریَّته و شیعَته و رعیَّته و خاصّته و عامّته و عدوّه و جمیع أهل الدنیا ما تَقَرَّ بِهِ عَینه و تسرّ به نفسه و بَلِّغه أفضل ما أمَّله فی الدنیا والآخرة. خدایا! به این بزرگوار، به ولیّ خودت، درباره خودش، درباره اولادش، درباره اصحابش، دربارهی شیعهاش، دربارهی دشمنانش، آنچه چشم او را روشن میکند، به او بده. این دعا از بهترین دعاهاست. اگر آن حضرت را دعا کنید، یقیناً آن بزرگوار هم شما را دعا خواهند کرد.(3)
پی نوشتها:
1- کتاب الشافی صفحه 656
- عبدالسلام (بن عبدالرحمن) بن نعیم میگوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: من داخل کعبه شدم و دعایی به خاطرم نیامد جز صلوات بر محمد صلی الله علیه و آله و آل محمد. امام علیه السلام فرمود: آگاه باش! مانند تو در فضیلت و ثواب کسی از خانه خدا بیرون نیامده است! ( ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 345؛ کافی،ج 2،ص 494)
3- روایت فوق در ابتدای یکی از جسات درس خارج فقه معظم له در تاریخ 1/12/89 بیان گردید.
متن کامل این مقاله در سایت برهان http://www.borhan.ir/ موجود است.
[ دوشنبه 90/9/21 ] [ 11:17 صبح ] [ علی تبریزی ]
[ نظرات () ]
موضوع بحث درس خارج فقه مقام معظم رهبری پس از بحث کهانت (که به پایان رسید) مسأله لهو است. پس از بررسی روایات و و جستجو در کتب لغت برای یافتن تعریف لهوی که موضوع حکم حرمت است مقام معظم رهبری چند قدر متیقن (1) را ذکر می نمایند که به اختصار به آنها اشاره می کنیم: 1- لهوی که برای سفر صید باشد. (یعنی سفر کند برای صید کردن و این عمل را نه برای امرار معاش بلکه برای لهو انجام دهد. این معنا صریحاً در روایات آمده و به حرمتش اشاره شده است) 2- لهوی که ناشی از آلات موسیقی است. 3- هر عمل لهوی که ناشی از هوی و هوس و شهوت باشد. 4- استمرار به مشغول شدن به امور لاهی از ذکر الله (بازدارنده از ذکر خدای متعال) که به مدت طولانی فرد غافل از یاد خدا گردد. (آقا مثالی را در خلال بحث زدند مبنی بر اینکه بر فرض گاهی شما در حیاط منزل توپی را بی جهت و بدون هدف بالا و پایین می اندازید که در این حال انسان غافل از ذکر خدا می شود ولی بلاشک این لهو منظور حکم حرمت نیست و اشتغال طولانی مدت از ذکر الله مد نظر است) البته حضرت آقا نسبت به این دو مورد اخیر جزم پیدا ننمودند.5- لهوی که مضمون آیه "لهو الحدیث" است و این خصوصیت را داشته باشد که مضلّ عن سبیل الله باشد. (یعنی لهوی که بازدارنده و گمراه کننده باشد به نحوی که فرد از یاد خدا به طور کامل گمراه و غافل شود) در مجموع آن لهوی که گمراه کننده و مضلّ از راه و یاد خداوند گردد یقیناً مشمول حکم حرمت است. ضمن اینکه موارد 1 و 2 نیز به صراحت در روایات آمده و مشمول حکم حرمت هستند. یک حاشیه جالب: در خلال بحث از لهو و تعریف آن، حضرت آقا موردی را درباره دست زدن بیان کردند مبنی بر اینکه هر دست زدنی شامل تعریف طرب نمی شود و بعد با لبخند فرمودند: مثلاً در همین جشنها که آقایون چند سالی است یاد گرفته اند دست می زنند. البته شعرشان با شعر عزاداری فرقی نمی کند. آنجا سینه می زنند و اینجا دست می زنند! آقایان مادحین نتوانستند آهنگی مناسب برای شادی بیاورند. همان آهنگ شب عاشورا را در روز عید غدیر می خوانند منتها آنجا سینه می زنند و اینجا دست می زنند. بعضی ها هم در مجلس دست میزنند! پی نوشت: 1- حداقلی که یقیناً شامل موضوع حکم شرعی می شود. 2- سوره لقمان، آیه 6: برخى از مردم کسانىاند که سخن بیهوده را خریدارند تا [مردم را] بى [هیچ] دانشى از راه خدا گمراه کنند و [راه خدا] را به ریشخند گیرند براى آنان عذابى خوارکننده خواهد بود. [ سه شنبه 90/8/17 ] [ 2:26 عصر ] [ علی تبریزی ]
[ نظرات () ]
مقام معظم رهبری: «اگر انسان زمانهی خود را نشناخت، جبههگیریهای موجود در میان آحاد بشر را در این زمان نخواهد شناخت. جبههگیریها را که نشناخت، نمیتواند جایگاه خودش را تشخیص بدهد که کجا قرار دارد و چه عملی باید انجام دهد. مثل سربازی که در جبههی جنگ نداند در کجا قرار گرفته...»
در روایات بسیاری از اهل بیت(علیهمالسلام) یکی از صفات برجسته و مهم مؤمنین، خودشناسی و سپس شناخت زمانه بیان شده است. امام صادق(علیهالسلام) در همین رابطه میفرمایند: «کسی که زمان خود را بشناسد، آماج اشتباهات قرار نگیرد.» [1]
مقام معظم رهبری قبل از آغاز مبحث درسی در یکی از جلسات درس خارج فقه خود روایت پر محتوایی از رییس مکتب تشیع قرائت کردند و نکات گران بهایی دربارهی شناخت زمانه و اشتباهاتی که برخی متدینین در تصمیمگیریهایشان به علت نداشتن همین شناخت دچار آن میشوند، بیان نمودند. متن روایت امام صادق(علیهالسلام) و شرح معظم له:
فی الکافی عن الصادق علیه السلام فی حکمة آل داود علی العاقل أن یکون عارفاً بزمانه، مقبلاً علی شأنه، حافظاً للسانه. [2]
در کلمات ائمه(علیهمالسلام) مکرر از تعالیم انبیای گذشته یاد شده است. مثلاً از قول حضرت مسیح(علیهالسلام) در روایات آمده که به یارانشان مطالبی می فرمود. در این حدیث هم از آل داود نقل شده است که یا جناب سلیمان است یا شخص دیگری است. حضرت میفرماید در حکمت آل داود این طور آمده بود: عاقل باید سه کار انجام بدهد، سه خصوصیت را بایستی بر خود قرار دهد:
اول این که زمان خود را بشناسد. اگر انسان زمانهی خود را نشناخت، جبههگیریهای موجود در میان آحاد بشر را در این زمان نخواهد شناخت. جبههگیریها را که نشناخت، نمیتواند جایگاه خودش را تشخیص بدهد که کجا قرار دارد و چه عملی باید انجام دهد. مثل سربازی که در جبههی جنگ نداند در کجا قرار گرفته، دشمن کجاست، نیروی خودی کجاست، اگر اینها را نداند، نمیداند به کدام طرف تیراندازی کند! یا اگر خواست فرار کند، به کدام طرف فرار کند! در جنگ عمومی میان انسانها و میان حق و باطل در همهی ادوار تاریخ این حالت وجود دارد. اگر ندانید کجا قرار گرفتید نمیتوانید وظیفهتان را تشخیص بدهید.
در روزگار قبل از انقلاب کسانی بودند خیلی مؤمن، متدین، اما گاهی کارهایی میکردند، حرفهایی میزدند، موضعگیریهایی میکردند که صد در صد به ضرر حق و طریقهی صحیح بود. کاری را که نباید بکنند میکردند! حرفی را که نباید بزنند، میزدند! چون نمیدانستند کجا قرار دارند. امروز هم همین طور است. گاهی بعضی به یک مسایلی اهمیت میدهند که هیچ اهمیتی ندارد. امروز اگر کسی صف آرایی، آرایش نیروهای سیاسی و عمومی در جوامع دنیا و در میان بشر و در محدودهی جامعهی خودش نداند که به [چه] شکلی است، نمیفهمد باید چه کار کند.
دوم این که آن چه شأن و کار و وظیفه اوست، به آن روی بیاورد، آن را اهمال نکند، مُدبِر از آن نباشد، غافل و ساهی از آن نباشد. فرض بفرمایید در یک کار دسته جمعی، شخصی کاری را که از این مجموعه بر عهدهی اوست، اهمال کند. مثلاً در یک خط تولید ماشین که هر کسی کاری را انجام میدهد، وقتی قطعات ماشین روی نقاله حرکت میکند، هر کدام از کارگرها باید روی آن کاری انجام دهند. یکی چکش میزند، یک نفر یک پیچ را محکم کند، یک نفر قطعهای را اضافه میکند. وقتی همهی این وظایف انجام گرفت، ماشین کامل در پایان خط به دست میآید یا مثلاً در یک تیم فوتبال، هر کسی وظیفهای دارد. حال اگر از وظیفهی خودش غافل شد، مشکل به وجود میآید.
سوم این که زبانش را حفظ کند. ببیند اهمیت زبان چه قدر است. نفرموده: حافظاً لِیَده، لِرِجلِه، لِعَینه، بلکه حفظ لسان مورد تأکید است. چون زبان در همهی این موارد تعیین کننده است. فلذا عاقل کسی است که کنترل زبان را در دست داشته باشد.[3]
پینوشتها:
1- امام صادق(علیهالسلام): العالِمُ بِزَمانِهِ، لا تَهجُمُ علَیهِ اللَّوابِسُ. (تحف العقول: ص 356)
2- کتاب الشافی، صفحهی 558
3- روایت یاد شده در ابتدای جلسهی درس خارج فقه تاریخ 6/2/88 بیان گردید.
[ دوشنبه 90/8/2 ] [ 9:56 صبح ] [ علی تبریزی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |